نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی آنقدر مشتاقم، که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست طفلکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی
دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد
بدینسان بشکتد دائم سکوت مرگبارم را
...وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
شاید آنچه را که خواندید، یکی از اصلی ترین انگیزه های من برای نوشتن این وبلاگ باشد. جایی که می توانم دلتنگی هایم را آن گونه که دوست دارم بنویسم
هر چند که آن آغاز گر این راه بود... اما مسلما برای ادامه راه، به همفکری و کمک شما دوستان عزیزم نیاز دارم....
با من همراه باشید
سارا