...ناردانا صفحه یادداشت های دوست داشتنی منه
 

 

 
Friday, June 18, 2004
سلامی دوباره


باز هم بعد از این مدت چون مراسم سالگرد دکتر شریعتی بود، دوست داشتم دوباره نوشتن رو به یاد او آغاز کنم....

در آغاز، هیچ نبود
کلمه بود
و آن کلمه خدا بود
و کلمه، بی زبانی که بخواندش
و بی اندیشه ای که بداندش، چگونه می تواند بود؟
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود
و با نبودن، چگونه می توان بودن؟
و خدا بود و با او عدم
و عدم گوش نداشت
حرف هایی هست برای "گفتن"
که اگر گوشی نبود نمی گوییم
حرف هایی هست برای "نگفتن"
حرفهایی هست که هرگز سر به "ابتذال گفتن" فرود نمی آرند
حرفهای شگفت، زیبا و اهورایی همین هایند
و سرمایه ماورایی هرکس
به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد
حرفهای بی تاب و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی قرار آتشند
کلماتی که پاره های "بودن" آدمی اند...
اینها هماره در جستجوی "مخاطب" خویشند
اگر یافتند، یافته می شوند.....
و در صمیم "وجدان" او آرام می گیرند
و اگر مخاطب خویش را نیافتند، نیستند....




 

Copyright © 2006      Design: Noqte.com